Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-03@06:51:45 GMT

به‌نام آزادی به‌کام‌آزار

تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۶۰۶۷۰

به‌نام آزادی به‌کام‌آزار

برنامه «وارونگی» که در قسمت‌های مختلف خود به بررسی سمپاشی شبکه‌های معاند می‌پردازد، در بخشی از برنامه اخیر خود به مسأله خروج مجری اینترنشنال و ادعاهایی می‌پردازد که تاکنون درباره زن و آزادی مطرح شده بود؛ ادعایی که با بیان ثابت و اذعان او به نبود امنیت روانی و آزار جنسی، به‌خوبی می‌توان متوجه ماهیت واقعی این شبکه‌ها شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گزارش پیش‌رو روایت جام‌جم از صحبت‌هایی است که اکبر نصراللهی، استاد دانشگاه در برنامه وارونگی با اجرای مصطفی صادقی درخصوص این شبکه‌ها مطرح کردند.

جنگ اطلاعاتی

اکبر نصراللهی، رئیس دانشکده علوم ارتباطات و رسانه در  پاسخ به این پرسش که اساسا می‌توان به این شبکه‌ها  عنوان رسانه اطلاق کرد گفت: برخی کارکردها را در ادبیات کلاسیک ارتباطات برای رسانه‌ها متصور هستیم مثل کارکردهای آموزشی، اطلاع‌رسانی، سرگرمی، نظارتی، راهنمایی و رهبری. یعنی هر سازمانی که عنوان رسانه به خود می‌دهد، باید به مردم آموزش دهد تا توانمند شوند یا درباره واقعیت‌ها اطلاع‌رسانی کند. همچنین سرگرم‌سازی برای انبساط خاطر در جهت رفع خستگی و آماده شدن برای کارهای جدی کارکرد دیگری است. رهبری و راهنمایی به سوی رشد، توسعه، تعالی و تکامل هم مد نظر است. اگر این شاخص‌ها را در نظر بگیریم، نمی‌توانیم ایران اینترنشنال، بی‌بی‌سی یا من‌وتو یا سایر لشکر رسانه‌ای غرب را رسانه بنامیم. برخی از اینها از اول هم رسانه نبودند و بعضی هم پس از اتفاقات و اعتراض‌های اخیر نشان دادند کارکرد رسانه‌ای‌شان را ازدست داده‌اند. این شاخص‌ها و این‌که شبکه‌های نام برده دیگر رسانه نیستند فقط دیدگاه من نیست بلکه کارشناسان داخلی و فعالان رسانه‌ای مستقل در خارج هم در این زمینه اتفاق نظر دارند. مثلا آقای شمس‌الواعظین چهره‌ای شناخته شده است که اواخر اسفند۱۴۰۰ در کلاب‌هاوس بیان کرد اینها رسانه نیستند و کارهای زرد انجام می‌دهند. باراک راوید هم به‌صراحت می‌گوید موساد از «ایران‌اینترنشنال» برای جنگ اطلاعاتی استفاده می‌کند. همچنین رعنا رحیم‌پور، مجری معروف بی‌بی‌سی را مجبور کردند ـــ‌ بعد از افشای فایل صوتی‌اش که در آن گفت هدف اینها ایران پاره‌پاره است و اهداف تجزیه‌طلبانه دارند، نه دموکراسی ـــ با گریه خداحافظی کند. اخیرا هم آقای زیدآبادی بیان کرد اینها بدآموزی را ترویج می‌کنند و غیرحرفه‌ای هستند. فرد دیگری به نام فرامرز دادرس بحث‌های پولشویی، تجاوز جنسی و... را در ایران اینترنشنال عنوان می‌کند. حالا من این سؤال را می‌پرسم؛ آیا رسانه‌ای که‌ تجزیه‌طلب است، امنیت روحی و روانی مردم ایران را هدف قرار داده است، حال مردم را بد می‌کند و به آنها آموزش قانون‌گریزی و حمله به پلیس را می‌دهد و با موساد در جنگ اطلاعاتی علیه ایران همکاری می‌کند، واقعا رسانه است؟ با توجه به شاخص‌هایی که گفتم، اینها رسانه نیستند. برخی از ابتدا رسانه نبودند و موساد و سرویس‌های جاسوسی آنها را ایجاد کردند و بعضی دیگر هم به مرور زمان کارکرد رسانه‌ای خود را از دست دادند. 

دست در دست موساد

در ادامه سخنی از انتشار عکس وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی با سرشاخه‌‎ها و سرخبرنگاران این شبکه در کنفرانس خبری و بیرون از آن و همچنین نشان دادن بی‌محابای این ارتباط‌ها به میان آمد که نصراللهی تصریح کرد: اگر پنج یا ۱۰ سال قبل به دانشجویان یا همکاران خود در دانشگاه می‌گفتیم شعارهایی که بی‌بی‌سی نظیر جریان آزاد اطلاعات، حق مردم نسبت به دانستن و بی‌طرفی می‌دهد مابه‌ازای خارجی ندارد به سختی می‌توانستیم آنها را قانع کنیم ولی اعتراضات و اغتشاشات سال‌های قبل نشان داد به مدد پیشرفت تکنولوژی‌های ارتباطی، دنیا به یک کارگاه بزرگ ارتباطات سیاسی و کارگاه بزرگ سواد رسانه‌ای بدل شده است؛ یعنی مردم به راحتی می‌توانند آنچه آنها ادعا می‌کنند را با آنچه می‌بینند انطباق دهند و راستی‌آزمایی کنند. این عکسی که شما می‌فرمایید خود وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی منتشر کرد و افرادی مثل علی‌اصغر رمضان‌پور، مدیر ایران‌اینترنشنال، ژیار گل و پانته‌آ مدیری هم عنوان کردند.
وی افزود: الان دیگر پشت پرده وجود ندارد. همه متوجه شدند. اگر چه اعتراضات و اغتشاشات سال قبل هزینه‌های جبران‌ناپذیری را به کشورمان وارد کرد اما یک فایده داشت؛ این‌که ایرانیان دوست و دشمن خود را شناختند و بفهمند هدف اصلی اینها جلوگیری از پیشرفت ایران است و راهبرد آنها برای رسیدن به هدف بی‌ثبات‌سازی و بحران‌سازی در داخل و مشغول‌سازی ایران در خارج است. 

شعار جریان آزاد اطلاعات

در حال حاضر ما شاهد یک آینده‌فروشی توسط این رسانه‌ها هستیم که به زنان ایرانی می‌گویند می‌خواهیم برای شماآینده‌ای تازه به ارمغان آوریم. اما در زمان حال، خروجی تفکر آنها، همان متن سیما ثابت است. نصراللهی در این مورد و در خصوص آزار مجریان شبکه‌های معاند با اشاره به مسأله سیما ثابت نکاتی را  مطرح کر و گفت: باید به صراحت بگوییم مردم به مدد پدیده پیشرفت ارتباطات جمعی نگاه دیگران را به برخی مفاهیم جذاب مثل آزادی، زن، زندگی را متوجه شده‌اند. در این حد را من مطمئن هستم. زن، خانواده و زندگی واژه‌های جذابی برای همه است و کسی هم مخالف آزادی نیست. اگر کسی مختصر عقلی داشته باشد، می‌تواند درک کند که ۵۰ درصد جمعیت ما زنان هستند. نقش مهم زن، غیرقابل انکار است و در دین اسلام هم بر آن تاکید شده است. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که اهداف پلید و راهبردهای براندازانه را در زرورق آزادی و زن و واژه‌های جذاب مثل جریان آزاد اطلاعات، بی‌طرفی و حق مردم برای دانستن می‌پیچند تا مردم را فریب دهند. درواقع استفاده از این واژه‌ها خودش یک فریب است. حالا اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم، بله، آنها آزاد هستند اما در چه؟ در به‌هم‌ریختن امنیت مردم ایران، دروغ‌گفتن و ضدیت با نظام جمهوری اسلامی. درواقع آزادی در بی‌اخلاقی، در تجاوز و در پولشویی دارند. اینها چیزی است که خودشان می‌گویند. مثلا خانم سیما ثابت ‌غیر از توییت خود، یک چت منتشر کرد که صحبت از آزار جنسی می‌کند.

دوگانگی رسانه‌ای

نصراللهی در ادامه با اشاره به صوت منتشرشده از سیما ثابت درخصوص تجاوز به پونه قدوسی عنوان کرد: از این نگاه زیاد است و نشان‌ می‌دهد بین آنچه ادعا می‌کنند یا تصاویر زیبای‌شان از زن و آزادی با واقعیت، زمین تا آسمان فاصله است. درواقع اگر مردم بخواهند متوجه شوند، همین شاخص‌ها را بگیرند متوجه می‌شوند که در خبررسانی‌شان هم همین است. یعنی وقایع ایران را به گونه‌ای ترسیم می‌کردند که اگر مردم از خانه بیرون نمی‌آمدند و مخاطب اینترنشنال بودند، تصور می‌کردند همه شهرهای ایران جنگ و درگیری است. می‌خواهم بگویم آنچه واقعیت است با آنچه روی می‌دهد متفاوت است. دروغ، دوگانگی و بی‌صداقتی واقعیت این رسانه‌هاست. خرج این رسانه را با این همه هزینه چه کسی می‌دهد؟ مثلا تلویزیون‌های دولت‌ها مشخص است که از چه طریق بودجه می‌گیرند. باید پرسید که بعد از بهبود روابط ایران و عربستان، اینترنشنال به دامن چه کسی و کجا رفته است.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: شبکه های ضد انقلاب استعفا کارکنان زن شاغل ایران اینترنشنال سیما ثابت رسانه ای شبکه ها شاخص ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۶۰۶۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نمایش زجر به قیمت لایک!

کلیپ‌های سلطه‌گری بر حیواناتی که به بهانه تفریح و سرگرمی آزار و شکنجه می‌شوند، پلتفرم‌های گوناگون شبکه‌های‌اجتماعی را فتح کرده است. با یک جست‌وجوی ساده می‌توان انواع و اقسام کلیپ‌هایی ازاین‌دست را مشاهده کرد، در جهانی که دور انسان می‌گردد؛ حیوانات، گیاهان و اجسام مادی وجود دارند تا رفاه بیشتری برای انسان فراهم کنند و هر چه غیرِ او در جهان، هست که کیفیت زندگی او را بهتر کند. 

چنین موضع برتری است که زمینه‌ساز پست‌انگاری حیواناتی می‌شود که بسیار قدیمی‌تر از انسان در کره زمین زیسته‌اند و در مقیاس زمین‌شناختی، عمر انسان در قیاس با عمر آنان بسیار ناچیز است. این مقایسه قدمت نیز نمی‌تواند انسان را از این تصور دور کند که موجوداتی که بسیار پیش از او زیسته‌اند، به جهان نیامده‌اند تا در خدمت لذت، سرگرمی، رفاه و منفعت او باشند. اما این پرسش مطرح است که چگونه برخی افراد می‌توانند، حیوانات بی‌دفاع را به دهشتناک‌ترین شکل ممکن آزار دهند، و در ادامه، بازدیدکنندگانی هم باشند که می‌توانند به‌راحتی به تماشای حیوانات به اسارت گرفته‌شده در شبکه‌های اجتماعی بنشینند؟ گاه کسانی که خود را مدافع و دوستدار حیوانات معرفی می‌کنند، آنان را برای انتشار فیلم تحت شدیدترین فشار‌ها قرار می‌دهند که از دید تماشاگران پنهان می‌ماند.

از دید این افراد، حیوانات می‌توانند میزان «لایک» و «دنبال‌کننده» صفحه‌های مجازی آنان را افزایش دهند. همانند مردی که سگش را روز‌ها و ماه‌ها تمرین داده بود تا به هنگام سقوط او از ساختمانی کم‌ارتفاع، او را نجات دهد و بازدیدکنندگان نمی‌دانستند سگ ناجی برای ایفای نقش در چنین عملیات فریبکارانه‌ای، بار‌ها در پروسه تولید محتوا، تنبیه و مجازات شده است. البرز سهند، به‌عنوان مدافع حقوق حیوانات می گوید: ویدئو‌هایی ازاین‌دست منبع درآمدی مطمئن برای سودجویان است، کسانی که تنها به تصاحب «دنبال‌کننده» فکر می‌کنند. درآمدزایی از شکنجه و آزار حیوانات باعث عادی‌سازی این رفتار شده و کودکان و نوجوانانی که در معرض این محتوا‌ها قرار می‌گیرند، حساسیت خود را در این مورد از دست می‌دهند و در بزرگسالی، حیوان را موجودی بی‌ارزش قلمداد می‌کنند.

گستردگی تهیه این‌گونه کلیپ‌ها که در آن حیوانات شکنجه می‌شوند، موجب شده است تا زنگ خطر‌ها به صدا درآید. البرز سهند با تأکید بر مقوله آگاهی بخشی می‌گوید: «باید در این مورد فرهنگ‌سازی کرد و آگاهی جامعه را ارتقاء داد تا حق حیات حیوانات به رسمیت شناخته‌شده و جامعه از نظاره نمایش آزار و اذیت آنان دست بردارد. بازدیدکنندگان با یک «کلیک ساده» بر روی این‌گونه کلیپ‌ها، خود نیز به چرخه شکنجه حیوانات وارد می‌شوند و پذیرفته‌شدگیِ چنین اشکالی از خشونت، سبب نهادینه‌سازی شده و موجب خواهد شد که تأمل بر اشکال نرم و پنهان خشونت علیه حیوانات، چندان محل توجه دغدغه‌مندان حقوق حیوانات قرار نگیرد و یا به‌ندرت برای آنان موضوعیت داشته باشد.» 

 از تحمیل سبک زندگی انسانی تا اختلال درروند زیست طبیعی حیوان 
این مدافع حقوق حیوانات بیان می‌کند: «معمولا رنج ناچاری حیوانات در دچاری به وضعیت‌هایی که اختیاری در انتخاب آن نداشته‌اند، نادید انگاشته می‌شود. آنها ناگزیر به تحمل وضعیت‌هایی هستند که آنها را به خدمت تفریح و سرگرمی صاحبانشان درمی‌آورد و این ناگزیری، رنجی را به شکل نرم و پنهان متوجه آنان می‌کند. به‌خدمت‌گیری حیوانات برای سرگرمی و لذت‌جویی صرفا به حیوانات خانگی محدود نمی‌شود، اما حیوانات خانگی بیشتر در معرض آن هستند. حیواناتی که در فضای مجازی مورد بهره‌کشی قرار می‌گیرند و به‌بندکشیدنشان در حصار خانه‌ها و ناگزیرکردن آنها به تحمل سبک زندگی انسانی، رنجی پنهان است که به طبیعت حیوانات تحمیل می‌شود و درروند زیست طبیعی آنان اختلال ایجاد می‌کند؛ چراکه تربیت حیوانات مطابق با قواعد زندگی انسانی، آنان را از طبیعت وجودی‌شان محروم می‌کند. این به‌بندکشیدگی آنها را به لحاظ عاطفی نیز به استثمار ما درمی‌آورد و به ما وابسته‌شان می‌کند و این وابستگی عاطفی سبب می‌شود آنها تنگنا‌های تحمیل‌شده از سوی ما را بدون مقاومت بپذیرند و با آن کنار بیایند تا بتوانند با ما بمانند. ما، اما به این سلب آزادی و از ریل طبیعی خارج‌کردن حیوانات خانگی نیز قانع نیستیم و آنان را به خدمت دیگر خواست‌های خود نیز درمی‌آوریم.» 

وی در ادامه با اشاره به صنعت گسترده تولید و فروش حیوانات خانگی می‌گوید: «این صنعت یعنی همین انواع و اقسام سگ‌ها و گربه‌ها با شکل و شمایل به‌وضوح دستکاری‌شده و تجملاتی، بی‌شک راوی بخشی ازارتباط آدمی با خودش است. در نشریه‌ای می‌دیدم که چگونه کارشناسان خبره تولید سگ و گربه با دستکاری‌شده ژنتیک به پیشرفت‌های فوق‌العاده‌ای در تولید حیوانات خانگی بر اساس تمایلات مشتری و وضعیت بازار دست پیداکرده‌اند. پای کوتاه، بلند، دم سربالا، سرپایین، چشم‌زاغی، بی‌صدا و مناسب آپارتمان، زشت، اما باکلاس و قس‌علیهذا. موجوداتی که پیش از ترکیب فردگرایی و خودخواهی انسان مدرن وجود خارجی نداشتند. چرخش مالی این کارخانه هم با محصولات جانبی و بیزینس‌های اطرافش چیز اعجاب‌آوری است. تنها چیزی که در این میان نیست دغدغه جان‌هایی است که ابتدا در فرآیند تولید مصنوعی، حیوانیتشان گرفته‌شده و سپس در چارچوب زندگی‌های انسانی محبوس شده‌اند. از همه مضحک‌تر اینجاست که با مهربانی و احساس پیوستگی به آنها به این توهم می‌افتیم که چقدر حیوان‌دوستیم!»

این مدافع حقوق حیوانات خاطرنشان می‌کند: «حیوان آزاری بدوی، آن‌گونه که در شبکه‌های اجتماعی قابل‌رؤیت است، ریشه در مناسبات نوین دارد. هزار سال پیش کسی در ایران با حیوانات چنین نمی‌کرد؛ همان‌گونه که در روستا‌ها اکنون نمی‌شود. این آزار یک جنبه کاملا مدرن و روی دیگر سکه همین رویدادی است که در صنعت پیچیده حیوانِ خانگی سازی در غرب مشاهده می‌کنیم. صنعتی که کاملا در جهت چیز‌هایی مثل منزلت اجتماعی انسان‌ها به چنین مداخله‌ای در طبیعت مشغول است. هر دوی اینها محصول جداسازی مدرن انسان از بقیه طبیعت است. با تبدیل‌شدن حیوانات به بخشی از منزلت نمادین طبقات پولدار و نگهداری انواع و اقسام حیوانات در خانه پس بیراه نیست که به این بیندیشیم که حیوان‌آزار‌ها در حال انتقام گرفتن از طبقات بالا و فروکوفتن عقده وضعیتشان بر سر حیوانات بیچاره‌اند. روشن است که دراین شرایط چه عواملی نقش‌آفرین‌اند. اینکه آدمی رابطه خوبی با حیوانات داشته باشد قطعا امری پسندیده وعالی است. نکته اینجاست که این رابطه پیشاپیش باوجود صنعت پرسود حیوانات خانگی مخدوش شده‌است. نکته در اینجا دفاع از «امر طبیعی» و ستایش بدویت نیست، بلکه سخن بر سر «حفظ طبیعت» است. این دو با یکدیگر متفاوت‌اند. از بین بردن طبیعت که چیزی است برآمده از عقل ابزاری مدرن و صنعتی سازی که با از بین بردن امر طبیعی فرق دارد. اولی نقدی است به سوژه‌گرایی مدرن و ازبین رفتن و در مضیقه قرارگرفتن حیات انسان و دیگر موجودات، و دومی گشودن راهی برای تجربه شکل‌های متعدد و متنوع زندگی و اتفاقا بلوغ انسان.» 

 لایکِ رنج حیوانات 
سهند تأکید می‌کند: «از فراوان‌ترین آزار‌هایی که متوجه حیوانات می‌کنیم، تحمیل پوشش و آرایش به طبیعت بدن آنها و نمایش این پوشش در شبکه‌های اجتماعی است. ما انسانیم و بنا به انسان‌بودنمان طبیعت بدنمان را با پوشش و آرایش، به بند فرهنگ کشیده‌ایم و در آنچه با خود می‌کنیم، نسبتا صاحب‌اختیاریم. اما حیوانات در آنچه با آنها می‌کنیم، اختیاری ندارند و بنا به انتخاب ما ناچارند کفش و لباس بپوشند و به زیورآلات آراسته شوند و مو‌های بدن و سروصورتشان کوتاه شود و گاه حتی ناگزیرند عینک را هم برای سرگرمی ما روی صورتشان تحمل کنند. امروزه با امکان گسترده‌ای که فضای آنلاین به روی ما گشوده، اشکال تازه‌تری از خشونت نرم و غیرمستقیم علیه حیوانات در جریان است و روزبه‌روز بر تنوع شیوه‌های خشونتی که صاحبان حیوانات خانگی برای جلب‌توجه و تأیید از کاربران فضای آنلاین متوجه حیوانات می‌کنند، افزوده می‌شود و اقبال کاربران برای مشاهده و بازنشر تصاویر ثبت‌شده از چنین رفتار‌هایی علیه حیوانات رو به فزونی است.

صاحبان حیوانات خانگی، آنها را در وضعیت‌های مضحک یا پرخطر قرار می‌دهند و واکنش آنها را با دوربین‌هایشان ثبت می‌کنند و در فضای آنلاین به اشتراک می‌گذارند و کاربران نیز بی‌توجه به رنجی که حیوانات در ثبت چنین لحظاتی متحمل شده‌اند، قلب‌ها و خنده‌هایشان را پای این پست‌ها می‌نشانند و با بازنشر این تصاویر، به بازدید بیشتر آنها یاری می‌رسانند و زمینه را برای آزار هرچه بیشتر حیوانات خانگی هموار می‌کنند؛ چراکه پربازدیدی این تصاویر، آنها را محبوب‌تر می‌نمایاند و اقبال بیشتری را متوجه‌شان می‌کند. کسانی که با ریختن لایک و قلب پای این پست‌ها به ترویج، تثبیت و عادی‌سازی چنین رفتار‌هایی یاری می‌رسانند آیا در این مسئله تأمل می‌کنند که آنچه باعث لذت و سرگرمی‌شان شده، رنج حیوانی است که اختیاری برای در امان ماندن از آزار صاحب خود ندارد و قادر به تغییر شرایط زندگی خود نیست؟»

امروزه مواجهه با تصاویر و ویدئو‌هایی که در آنها به حیوانات لباس‌های مضحکی پوشانده‌اند، آنها را در وضعیت‌های مضحکی قرار داده‌اند یا به شیوه‌های متنوعی عصبانی‌شان کرده یا به حد مرگ ترسانده‌اند و… به امری طبیعی و مخاطب‌پسند تبدیل‌شده است، بنابراین فراوان‌اند ویدئو‌هایی که در آنها صاحبان حیوانات مشغول خوردن غذایی هوس‌آور هستند. حیوان بیچاره با ولع و حسرت به آنها نگاه می‌کند، دهانش آب می‌افتد، دستش را به حالت تضرع به‌سوی آنها دراز می‌کند و غذا می‌خواهد، اما صاحبان آنها بنا نیست به این حیوانات توجه کنند، چون دارند ثبت ویدئویی را کارگردانی می‌کنند که در گوشه‌ای شاهد آزاری است که متوجه حیوان بی‌دفاع است.

 گاه حتی صدای خنده کسی که در حال ثبت ویدئو هست با مشاهده واکنش‌های حسرت‌بار حیوانات شنیده می‌شود و زمانی که این ویدئو در صفحات اجتماعی پُست می‌شود، تازه شروع ماجراست. کاربران با خنده‌های استهزاآمیز از این ویدئو استقبال می‌کنند و با به اشتراک‌گذاری آن در صفحات خود به بازنشر و پربازدیدی آن یاری می‌رسانند و دیگر صاحبان حیوانات خانگی را به هوس می‌اندازند که برای جلب‌توجه و تأیید، چنین شیوه‌های آزاری را بر حیوانات خود روا بدارند. کمتر کسی در این زنجیره ثبت و نشر و بازنشر پیدا می‌شود که اندکی در رنج آن حیوانِ موردِ استهزا تأمل کند و به آنچه در حال وقوع است، اعتراض کند.»

 لزوم روشنگری و آگاهی‌افزایی برای تغییر شرایط به نفع حیوانات 
حیوانات، امکانی برای دفاع از خود در برابر چنین آزار‌هایی ندارند. آزار‌هایی که سهند می‌گوید: «نه‌تن‌ها ناخوشایند جلوه نمی‌کنند، بلکه تماشایشان نشاط و سرخوشی هم در پی دارد! دیگر شیوه‌های آزار که از آنها به‌عنوان خشونت مستقیمِ فیزیکی یاد می‌شود، اغلب افکار عمومی را به چالش دعوت می‌کند و صدای آنان را برای دفاع از حقوق حیوانات بلند می‌کند، اما این شیوه‌های نرم در کمتر کسی حساسیت و اعتراض برمی‌انگیزد و جریان غالب، موافق چنین رفتار‌های ناروا با حیوانات است. اگر نگاهمان به حیوانات تغییر کند و آنها را در سلسله‌مراتب نمادین‌مان در جایگاهی پست‌تر از خود ننشانیم، رنجی که از این استهزا، تمسخر و تحقیر متحمل می‌شوند، در ما حساسیت برمی‌انگیزد و ما را به واکنش وامی‌دارد؛ چنانکه درباره انسان چنین است. کمترین کاری که می‌توانیم برای مقابله با چنین رفتار‌هایی انجام دهیم این است که تصاویر آزار حیوانات را با لایک‌هایمان تأیید نکنیم و با بازنشر آنها به پربازدیدی‌شان یاری نرسانیم. عدم توجه و تأیید چنین مواجهاتی با حیوانات، به نامقبولی تدریجی آنها و حاشیه‌رانی‌شان در فضای آنلاین خواهد انجامید. متأسفانه طبیعی‌انگاری رفتار‌هایی این‌چنین با حیوانات سبب شده حتی دغدغه‌مندان حقوق حیوانات نیز توجه کمتری به این شکل از آزار‌های پنهان و نرم داشته باشند. مدیران شبکه‌های اجتماعی نیز نسبت به رواج چنین رفتار‌هایی با حیوانات سکوت و انفعال پیشه کرده‌اند و امکانی سخاوتمند برای پربازدیدی تصاویر ثبت‌شده از آزار حیوانات گشوده‌اند.» 

طبیعتا روشنگری و آگاهی‌افزایی در این زمینه می‌تواند شرایط را به نفع حیوانات تغییر دهد و مدیران شبکه‌های اجتماعی و کاربران آنلاین را به رفتار‌های مسئولانه در قبال حیوانات ترغیب کند. این مدافع حقوق حیوانات با تأکید بر عبارت پیش‌گفته، خاطرنشان می‌کند: «با گسترش انبوهی از رسانه‌ها و ارتباطات دیجیتال، حامیان حقوق حیوانات همچنان نتوانسته‌اند شبکه‌های ارتباطی قوی بین خودشان تشکیل دهند تا از آن طریق اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی عمومی را پیش ببرند. به همین علت آنها نتوانسته‌اند با مردم دیالوگی پایدار برقرار کنند. در شرایط فعلی اکثریت فعالان حقوق حیوانات، اجتماعات کوچک پراکنده‌ای هستند که ارتباط چندانی باهم ندارند، روحیه همکاری و کار جمعی در آنها دیده نمی‌شود، اهداف مشترکی را تعقیب نمی‌کنند و گاهی حتی در تضاد باهم قرار می‌گیرند، در چنین شرایطی مسئله روشنگری و آگاهی‌افزایی مغفول مانده است.»

منبع: رسالت

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • دروغ اجباری؛ سیاست رسانه‌های مدعی آزادی
  • جزئیات منتشر شده در رسانه‌ها از طرح پیشنهادی رژیم صهیونیستی به حماس
  • محاکمه مرد رمال به اتهام تعرض به ۵ زن
  • دام سیاه مرد رمال برای ۵ زن
  • دام سیاه مرد رمال برای ۵ زن | می‌خواستم شوهر خوبی نصیبم شود اما این مرد...
  • نمایش زجر به قیمت لایک!
  • بوی خون و تعفن در میدان بهمن | وجود کابلهای فشار قوی مردم اطراف راه آهن را آزار می دهد
  • دشمنان با جنگ رسانه‌ای در مسیر مردم و انقلاب سنگ اندازی می‌کنند
  • روایت رسانه اسرائیلی از عقب‌نشینی جزئی تل‌آویو برای توافق با حماس
  • سیاستمدار انگلیسی: جریان حمایت غرب از اسرائیل معکوس شده است